یکی از متغیرهای تاثیرگذار در بهبود عملکرد و بقای سازمانها خلاقیت است.
در این مقاله علاوه بر رابطه مستقیم سبک رهبری تحول گرا و خلاقیت، عوامل واسطهای که در این تاثیر نقش به سزایی دارند مورد بررسی قرار گرفته اند.
این تحقیق از نوع توصیفی بوده و برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع از روش کتابخانهای استفاده شده است.
نتایج این مقاله نشان میدهد که سبک رهبری تحول گرا یکی از عوامل موثر و زمینه ساز مهم برای خلاقیت کارکنان و سازمان هاست.
چالش
کار، حمایت مدیر، آزادی کاری و نفوذ مدیر، عواملی هستند که در رابطه بین
رهبری تحول گرا و خلاقیت نقش واسطهای ایفا میکنندتوسعهی یادگیری سازمانی
بهوجود شرایط و زمینهای مناسب نیاز دارد.
در این میان، نقش عوامل انسانیاجتماعی در ایجاد سازمان یادگیرنده بسیار تعیینکننده است.
شناخت بهتر نقش رهبری و رهبری تسهیلکنندهی یادگیری سازمانی میتواند به ایجاد آمادگی لازم برای توسعهی سازمان یادگیرنده کمک کند.
از اینرو، در پژوهش حاضر به بررسی نقش رهبری تحولگرا
در توسعهی یادگیری سازمانی پرداخته میشود و رابطهی بین پنج بعد اصلی
رهبری تحولگرا( شناخت شخصی، ترغیب ذهنی، رهبری حمایتی، ارتباطات الهامبخش
و تبیین چشمانداز) با شش بعد یادگیری سازمانی در سه لایه فردی، گروهی و
سازمانی بررسی میشود.
شرکتها با نوآوریهای بیشتر، در پاسخگویی به تغییرات محیطی و توسعه تواناییها جهت دستیابی به عملکرد بهتر، موفقتر عمل مینمایند.
یکی از این عوامل موثر بر نوآوری در سازمان، رهبری میباشد.
رهبری تحول گرا در زمانهای مورد نیاز برای تغییر، بیشترین کاربرد را دارند.
رهبران
تحول گرا دغدغه تحول سازمانها و افراد را دارند و بر کارکنان سازمان و
پیروانشان تاثیر بسزایی میگذارند تا تعهد آنها را نسبت به چشم انداز
سازمان افزایش دهند.
منبع : مقاله رهبری تحول گرا
برای حفظ مشتریان کلیدی( سود آور) موجود، مهارت در ایجاد ارتباط صحیح با مشتری ضروری است.
اما
با گسترش رقابت و اشباع شدن بسیاری از بازارها و تغییرات پیوسته در محیط و
ترکیب جمعیت، شرکتها با این واقعیت روبرو شدند که امروزه دیگر مانند گذشته
شرکتها با یک نظام اقتصادی روبه گسترش و بازارهای درحال رشد روبرو نیستند.
امروزه
هر مشتری ارزش ویژه خود را دارد و اینک شرکتها برای به دست آوردن سهم
بیشتری از بازار ثابت یا روبه کاهش باید مبارزه کنند، بنابراین هزینههای
جذب مشتریان جدید روبه افزایش نهاده است.
تحقیقات نشان میدهند که هزینه جذب مشتریان جدید ۵ برابر هزینه حفظ مشتریان کنونی است.
البته
نخستین کاربردهای این اصطلاح بیشتر در حوزهی بازاریابی خدمات بوده است(
+) . بنابراین میتوان گفت نخستین مصداقهای بازاریابی رابطه محور را بیشتر
در فعالیتهایی مانند یک آژانس مسافرتی، یک کلینیک پزشکی یا یک مجموعهی
آموزشی میدیدهاند تا مثلا در فعالیت یک قنادی یا سوپرمارکت.
فایده اساسی ترغیب جهت گیری بازاریابی رابطه مند
به این دلیل مطرح شده تا نتیجه بخش روابط قوی تری با مشتریانی باشد که
نتایج عملکرد را افزایش میدهند و شامل رشد فروش، سهم بازار، سود، بازده
سرمایه گذاری و حفظ مشتری میباشند( نگوین، ۲۰۱۲) [۴]مفهوم بازاریابی دلالت
براین عقیده داردکه صنعت،فرآیندرضایت مشتری است نه فرآیندتولیدکالا(
موون،۱۳۹۱، ۱۸) .شرکتها برای اینکه در بازار رقابتی امروز موفق شوند باید
مشتری را در کانون توجه خود قرار دهند.
آنها باید مشتریان رقبای خود را جذب کنند و با ارایه ارازش بیشتر، آنها را حفظ و تعدادشان را افزایش دهند.
اما پیش از آنکه قادر باشند مشتریان را ارضا کنند باید نیازها و خواستههای آنها را درک کنند.
بنابراین برخورداری از یک بازاریابی بیعیب و نقص مستلزم تحلیل دقیق مشتریان است بازاریابی رابطه مند به دنبال برقراری روابطی با مشتریان هدف است که مجددا در آینده از شرکت خرید کنند و دیگران را نیز به این کار ترغیب نمایند.
بهترین
رویکرد جهت حفظ و نگهداری مشتریان این است که رضایتمندی فراوان در مشتری
ایجاد کرده و آنچه را برای او ارزش تلقی میشود مورد توجه قرار داده تا در
نتیجه وفاداری او نسبت به شرکت مستحکم شود
بهره وری نگرشی واقع گرایانه به کار و زندگی و فرهنگی است که در آن
انسان با فکر و هوشمندی، فعالیتهایش را با ارزشها و واقعیتها منطبق
میسازد تا بهترین نتیجه را در جهت اهداف مادی و معنوی حاصل کند.
در زبان فارسی کلمه بهره وری به عنوان معادل واژه productivity مطرح گردیده است.
لغت
بهره وری از نظر ادبی مصدر است و از واژه بهره ور مشتق شده است کلمه بهره
ور به استناد فرهنگ فارسی معین بهره بر؛ سود برنده وکمیاب معنی شده است.
به سخن دیگر هر تصمیم مبتنی بر عقل و شعور که منجر به فعالیت یا تلاش شود.
بهره وری را به عنوان مفهومی جهت کسب نتیجه بهتر در نظر دارد و ارتقا آن، یعنی بهتر زیستن و کیفیت بالاتر زندگی.
در سالهای آغازین هزاره سوم کشورهای جهان سعی دارند که سهم بیشتری از تجارت جهانی را به خود اختصاص دهند.
برای نیل به این هدف باید بتوانند توان رقابت پذیری خود را افزایش دهند و این امر جز از طریق ارتقای بهرهوری امکان پذیر نخواهد بود.
بررسی
سهم رشد بهرهوری کل عوامل تولید در رشد اقتصادی درکشورهای توسعه یافته
یا در حال گذار بیانگر این واقعیت است که در دو دهه گذشته در این کشورها
سعی شده سهم عمدهای از رشد اقتصادی از طریق رشد شاخصهای بهرهوری کل
عوامل تامین شود.
امروزه دستیابی به رشد اقتصادی از طریق ارتقای بهرهوری از مهمترین اهداف اقتصادی کشورها به شمار میرود.
مصادیق بهرهوری بهطور صریح و ضمنی در برنامههای توسعه اقتصادی مدنظر قرار گرفته است.
وقتی
بهرهوری افزایش مییابد، تولید ناخالص ملی سریعتر از عوامل تولید افزایش
خواهد یافت و متوسط تولید نیز به ازای هر واحد عوامل تولید افزایش مییابد.
همچنین، نقش بهبود بهرهوری در کاهش هزینهها و توسعه صادرات حایز اهمیت است.
بالاخره بهرهوری عوامل تولید به همراه قیمتهای آنها، از عوامل تعیین کننده قیمت تولید کننده میباشند.
بهرهوری
که یکی از مفاهیم اقتصاد است اینگونه تعریف میشود: `مقدار کالا و یا
خدمات تولید شده در مقایسه با هر واحد از انرژی و یا کار هزینه شده`. به
دیگر سخن بهرهوری عبارتست از بدست آوردن حداکثر سود ممکن با بهره گیری و
استفاده بهینه از نیروی کار، توان، استعداد ومهارت نیروی انسانی، زمین،
ماشین، پول، تجهیزات، زمان، مکان و…به منظور ارتقا رفاه جامعه .
منبع : بهره وری
عوامل مختلفی در فرایند تغییرات سازمانی مورد بررسی قرار گرفتهاند، اما
نویسندگان مقاله بر این موضوع متمرکز شدهاند که مدیران چه نگرشی نسبت به
عوامل محیطی و تغییرات سازمانی دارند و این نگرشها چگونه بر تصمیماتی که
ایشان در مورد اقدام به تغییرات مختلف سازمانی اتخاذ میکنند، موثر است.
در این مقاله به بحث پیرامون تعریف تغییر سازمانی
و چگونگی مدیریت و رهبری آن میپردازیم، در هر سازمانی تواناییهای
بلقوهای وجود دارد که میتوان به نحو مطلوبی از آنها در جهت تغییر و
ارتقای عملکرد سازمانی بهره برد.
در عصر کنونی ظرفیت تغییر سازمانی یک
قابلیت سازمانی مهم و استراتژیک و منبعی برای مزیت رقابتی شناخته شده است
متفکران استراتژیک سازمانها باید از فرآیندها و بحرانهای روزانه فراتر
رفته و توجه خود را بر توسعه ظرفیت سازمان برای پاسخگویی موثر به عدم
اطمینانهای محیطی معطوف دارند.
الگوی مورد استفاده برای ارزیابی تفکر
استراتژیک، مدل پنج عنصر تفکر استراتژیک جین لیدکا و الگوی ارزیابی ظرفیت
تغییر سازمانی، مدل هشت بعدی ویلیام جاج میباشد.
تحلیلهای آماری نشان داد سازمانهایی که سطح تفکر استراتژیک بالاتری دارند، از ظرفیت تغییر سازمانی بالاتری نیز برخوردارند.
همچنین
مشخص شد همبستگی مثبت و معنیداری میان هر یک از عناصر پنجگانه تفکر
استراتژیک( دید سیستمی، تمرکز بر هدف، فرصتجویی هوشمندانه، تفکر در زمان و
فرضیه محوری) و ظرفیت تغییر سازمانی وجود دارد.
مقاومت،
به عنوان برآیند نیروهای فردی و سازمانی تعریف میشود که بهطور باثباتی
هدایت میشود؛ بنابراین، مدیران استراتژیک سازمان ها، چنان رویکردی از
مقاومت را تشریح میکنند تا چگونگی مقاومت افراد سازمانی را در برابر
تغییرات سازمانی را کشف و راههایی برای غلبه بر این مشکل اساسی سازمان
دست یابند هنگامی که صحبت از مدیریت تغییر در سازمان میشود، باید دو مفهوم
مرتبط با آنرا نیز در نظر گرفت که شامل خود تغییر و مدیریت پروژه هستند.
مدیریت
تغییر در سازمان، فرایندها، ابزارها و تکنیکهایی هستند که افراد را
هنگام تغییر به خوبی مدیریت میکنند تا نتایج مورد نیاز در کسب و کار بدست
آید.
این تغییرات باید کمترین هزینه را برای سازمان به دنبال داشته و
کارکنان در برابر آنها مقاومت نکنند و حتی کارایی شان به حداکثر برسد.
منبع : تغییر سازمانی
پیشبرد اهداف کلان اقتصادی مانند برخورداری از پایداری و دستیابی به رشد
درونزا و قابل دوام اقتصادی از اهداف تمام نظامهای اقتصادی میباشد.
صکوک
به عنوان یکی از ابزارهای مالی اسلامی و بدون بهره، در چند دهه گذشته
توانسته جایگاه مناسبی را در بین دولتها و شرکتهای اسلامی پیدا کند.
بدین منظور تلاش گردیده ضمن احصا روشهای مختلف تامین مالی
به ارزیابی مقایسه آنها در قالب روش SWOT برداخته شود تا ضمن بررسی نقات
قوت-ضعف و فرصتها و تهدیدهای مترتب بر هر یک در شرایط کنونی اقتصاد
ایران روش ویا روشهای بهینه استخراج گردد.
نتایج حکایت از ان دارد
که با توجه به مهیا نبودن شرایط در کوتاه مدت و میان مدت جهت تامین
نیازهای مالی انی بخش شاید استقاده از روشهایی چون Buy Back, B.O.T و
F.D.I و با استفاده از منابع سیستم بانکی داخلی اجتنبا ناپذیر بوده و
توصیه گردد.
اما انتشار اوراق صکوک بعنوان یک ابزار تامین مالی اسلامی
بعنوان یک استراتژی تامین مالی بلند مدت شدیدا جلب توجه نموده و توصیه
میگردد.
هدف اصلی هر شرکت و موسسات حداکثر کردن سود میباشد و یکی از
مولفههای مهم در امر سودآوری شرکتها تعیین ساختار سرمایه است و در
نهایت چگونه تامین مالی و از چه طریقی تامین مالی کردن است که منجر به
کارایی و اثر بخشی مدیریت در شرکتها میشود.
در این مقاله با توجه به
اهمیت بی بدیل تامین مالی در شرکتها و همچنین پروژههای مالی به بررسی
روشهای تامین مالی در شرکتها و پروژهها میپردازیم.
که در راستای این موضوع به عوامل موثر بر ارزش گذاری، اهداف ارزش گذاری، رویکردهای ارزش گذاری و در نهایت به انواع روشهای تامین مالی
در شرکتها و برخی از روشهای تامین مالی پروژهها اشاره می-شود که در نتیجه ی
این بررسیها دریافتیم که مدیریت با برنامه ریزی و تصمیم گیریهای درست در
مورد مسایل مالی بتواند به هدف اصلی خود دست یابند.
منبع : روش های تأمین مالی